اضطراب جدایی چیست ؟

کودکان در مسیر رشد خود دوره‌ای را تجربه می‌کنند که از دوری والد نگران می‌شوند . این مرحله معمولاً از حدود ۶ ماهگی تا سه سالگی طبیعی است  نشانه رشد ارتباط عاطفی سالم ، بین کودک و مراقبش محسوب می‌شود . گاهی ممکن است این نوع اضطراب تا سنین پیش دبستانی و دبستانی هم ادامه‌دار شود شروع مدرسه یکی از مهم‌ترین زمان‌هایی است که اضطراب جدایی بروز پیدا می‌کند .

حدود ۷۵ درصد از کودکان مبتلا به این اضطراب رفتارهایی شبیه :

1)امتناع از ورود به مدرسه

2)بیقراری‌ها و گریه‌های کودک و چسبیدن به والدین

3) شکایت‌های جسمی مثل : دل درد، سردرد و تهوع می‌باشد

 در نتیجه ی این اضطراب ممکن است کودک از تحصیل عقب بیفتد و یا از دوستانش منزوی شود . این نگرانی به والدین هم منتقل می‌شود و باعث درگیری و خستگی والدین می‌شود .

1)علت اضطراب جدایی در کودکان چیست :

اضطراب جدایی معمولاً یک عامل واحد ندارد بلکه حاصل ترکیبی از چند عامل است

1)ویژگی‌های شخصیتی یا سرشتی کودک :بعضی کودکان از ابتدا حساس‌تر و محتاط ترند

2)الگوی دلبستگی :اگر در سال‌های اول زندگی کودک احساس ناامنی یا بی‌ثباتی در رابطه با والد داشته باشد (مثلاً جدایی‌های مکرر یا حضور نامنظم والدین (اضطرابش در موقعیت‌های بعدی شدیدتر می‌شود .

3)الگوی اضطراب والدین: والدینی که خودشان نگرانی یا اضطراب زیادی دارند( مثلاً با هر گریه کودک دل آشوب می‌شوند یا زیاد دلسوزی می‌کنند ) ناخواسته اضطراب را به کودک منتقل میکنند .

4)تجربه‌های سخت قبلی:جدایی طولانی مدت از والدین یا مراقبان ، جابجایی خانه ، شروع مهد یا مدرسه با تجربه ناخوشایند( مثلاً ممکن است کودک در روزهای اول مهد یا مدرسه با یک مربی سختگیر روبرو شده باشد) بیماری یا از دست دادن شخصی عزیز یا از بین رفتن یک حیوان خانگی همه اینا عامل ایجاد کننده اضطراب شدید می‌شوند .

2)چرا اضطراب جدایی در شروع مدرسه زیاد می‌شود؟

در سنین دبستان کودک باید برای اولین بار زمان طولانی‌تری از والد جدا شود اگر قبل از این مرحله فرصتی برای تمرین تدریجی جدایی را نداشته باشید ورود به مدرسه برایش یک جهشی ناگهانی است هم ترسناک هم ناآشنا .

از سوی دیگر اضطراب والد در این روزها نقش مهمی دارد وقتی  مادر در آستانه مدرسه نگرانی ورود کودک به مدرسه را در چهره‌اش دارد کودک ناخودآگاه این پیام را می‌گیرد اوه: پس این مکان خطرناک است .

3) چطور می‌توانیم اضطراب جدایی را مدیریت کنیم؟

من همیشه به مادرها می‌گویم اضطراب مثل یک موج است که میتوانیم در آن به جای شناور بوردن مثل یک شناگر عمل کنیم . خیلی مهم است که بدانیم هنگام روبرو شدن با اضطراب چطور آن را مدیریت کنیم  . در ادامه با 6 گام مهم و کاربردی برای مدیریت اضطراب با ما همراه باشید …

گام اول: احساس را بپذیر

احساسات کودک را بپذیرید به جای اینکه آن را انکار کنید گفتن این جملات که (معلم ببینه داری گریه می‌کنی دعوات می‌کنه ، میری توی کلاس دوستای جدید پیدا  میکنی یا قراره چیزهای جدید یاد بگیری )

بیشتر کودک را مضطرب می‌کند چرا که کودک با خود می‌گوید قرار است تجربه‌های جدیدی داشته باشد و این تجربه‌های جدید خود یعنی اضطراب . راه درست این است که احساسات کودک را بپذیریم و بگوییم میدونم دلت برام تنگ میشه تو می‌تونی بترسی اما در عین حال می‌تونی شجاع باشی هیچ اشکالی نداره نگران باشیبعضی وقتها اولین تجربه‌ها ممکنه ترسناک باشند مطمئنم می‌تونی از پسش بر بیای البته بهتر است که این گفتگوها را قبل از ورود به مدرسه جهت آمادگی دادن ذهن کودک برای ورود به فضای جدید داشته باشید

گام دوم: جدایی را تمرین کنید

 چند هفته قبل از مدرسه جدا شدن‌های کوتاه را تمرین کنید ، مثلا چند روز اول پیش مادربزرگ به مدت یک ساعت و بعد از چند روز دیگر به مدت ۲ الی ۳ ساعت و بعد نیم روز  بماند اجازه دهید کودک این را دریافت کند که مامان میره ولی برمی‌گرده .

گام سوم:  حساسیت زدایی کنید

قبل از شروع مدرسه با کودک به مدرسه برویم و اجازه دهید محیط را کامل بازرسی کند معلم را در جریان قرار دهید و با معلم دیداری داشته باشیم تا کودک اضطراب آشنایی جدید نداشته باشد به کلاس درس بروید و در حیات مدرسه قدم بزنید تا ذهن کودک کمی با محیط آشنا شود .

 نکته : با معلم صحبت کنید تا کودک بداند به حمایت اولیه نیاز دارد

گام چهارم: سناریوسازی کنید

سناریو: یعنی یک موقعیت واقعی یا خیالی با شخصیت‌ها ،گفتگو و احساسات واقعی که به کودک کمک می‌کند خودش را در آن موقعیت تصور کند . به عنوان مثال در خانه با هم تمرین کنید مثلاً : مادر می‌تواند نقش معلم و کودک هم نقش دانش آموز را بازی کند و برعکس .

بهتر است گاهی مهارت‌های دوستیابی را با هم تمرین کنید: داستان خواندن ، قصه‌های جذاب از ورود به مدرسه و اتفاقات مدرسه را با هم مرور کنید .

گام پنجم: آیین خداحافظی ثابت بسازید

خداحافظی طولانی و پر از اشک ، اضطراب را بیشتر می‌کند یک جمله کوتاه و ثابت انتخاب کنید . مثلاً: عزیزم خیلی دوست دارم .من میرم تا ظهر برمی‌گردم میام دنبالت . او را ببوسید و با لبخند بروید تکرار این روتین به کودک حس پیش بینی پذیری و امنیت می‌دهد .

گام ششم : از نماد اتصال استفاده کنید

یک وسیله کوچک یا یک شی که وجود شما را یادآوری می‌کند ، مثل عکس خانوادگی کوچک ،کش موی شما یا یک دستبند و یا یک ساعت  مچی از خودتان و چیزی که به انتخاب خودش باشد  و یادآور خاطره از طرف شما باشد را به کودک بدهید تا هنگام دلتنگی آن را نگاه کند .

جمع‌بندی نهایی: اضطراب جدایی دشمن کودک نیست  ، بخشی از مسیر رشد اوست اما اگر بدون آگاهی و حمایت ، کودک در این مرحله تنها بماند ممکن است اضطرابش ریشه‌دار شود .

به عنوان والد وظیفه ما این نیست که اضطراب را حذف کنیم بلکه باید یاد  بدهیم که کودک با ترس‌هایش روبرو شود و یاد بگیرد که چطور آنها را مدیریت کند نه از آنها فرار کنند .


دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *